در دنیای امروز و به لطف گسترش تکنولوژی، نام مشاغلی را میشنویم که آدم را بیشتر یاد کیک و شیرینیهای خوشمزه میاندازند. البته از حق نگذریم؛ در برخی از مواقع درآمدهای شیرین و دندانگیر این مشاغل کم از شیرینی یک برش کیک لذیذ ندارد.
به عبارتی هلویی هستند که به دهان میگذارید و دیگر هیچ!
امروز هرجا که صحبت از کار و درآمد باشد؛ دست کم یک نفر به فریلنسری اشاره میکند. شما هم یا میدانید قضیه از چه قرار است یا به نشانه تأیید سری تکان میدهید. هرچه باشد؛ در دنیایی که همهچیز را میتوان از گوگل پرسید؛ لابد اظهار بیاطلاعی کردن اصلا کار درستی نیست!
شاید همین موضوع شما را به اینجا کشانده باشد…
از کار کردن برای سیستمهایی که سنخیتی با روحیات شما ندارند؛ خسته شدید! فریلنسینگ حرفهای است که شما را شیفته خود میکند و کلید حل بسیاری از مشکلات است؛ اما این شما هستید که قفل و کلید را میسازید.
دنبال اطلاعات دستاولی درباره این حرفه هستید؟
این واژه ذهن شما را درگیر کردهاست؟
بنابراین بهتر است به سراغ اصل مطلب برویم. هرچه باشد؛ از هرچه بگذریم سخن پول بهتر است. در ادامه هرآنچه که باید درباره دورکاری بدانید را با شما درمیان میگذارم.
اگر بگویم فریلنسری خیلی قبلتر از اینترنت وجود داشتهاست؛ چه میگوئید؟
اولینباری که این کلمه به کار بردهشد؛ قیافه حاضران از ما هم دیدنیتر بود. نخستین بار توماس ان براون (Thomas N. Brown) نویسنده ایرلندی-آمریکایی، در سال ۱۸۰۹ در کتاب زندگی و دوران هیو میلر (The Life and Time of Hugh Miller) از این کلمه استفاده کرد. سر والتر اسکات (Sir Walter Scott) رماننویس تاریخنگار انگلیسی نیز در رمان معروف خود آیوانهو (Ivanhoe) از این کلمه استفاده کرد.
البته فریلنسر در آن زمان معنای کاملا متفاوتی داشت. این اصطلاح در خطاب به سربازان مزدور دوران قرون وسطی استفاده میشد. این سربازان خدمات و شمشیر خود را در اختیار کسی میگذاشتند که بیشترین قیمت را پیشنهاد میداد.
کلمه Freelance از دو ریشه مجزا تشکیل شدهاست. Free یک ریشه آلمانی به معنای «دوست داشتن» است. در حالی که Lance ریشه یک کلمه کهن فرانسوی به معنای «مرخص کردن» است. تعابیر متفاوتی از این کلمه در اینترنت وجود دارد؛ برخی این واژه را در ارتباط با مفهوم آزادی یا شادی نیر تعبیر کردهاند.
بههرحال معنای این کلمه در گذر زمان دستخوش تغییرات زیادی شدهاست. این روزها این کلمه هویت جدیدی پیدا کردهاست و به عنوان فعل، اسم و صفت به کار برده میشود. دیکشنری کمبریج در تعریف این واژه مینویسد: «کسی که بهجای آنکه کارمند یک شرکت باشد؛ روی پروژههای متفاوت شرکتهای مختلف کار میکند». نخستینبارفیزیکدان و مهندس آمریکایی فرانک ام نیلز (Frank M. Niles) در اواخر سال ۱۹۷۰ که بیکاری در شهرهای حاشیهای به شدت بالا گرفته بود؛ کار در منزل را به عنوان راهکاری مناسب معرفی کرد. بهتدریج فریلنسرها در دنیای مجازی گرد هم آمدند و فعالیتهای خود را پررنگتر از همیشه پیش بردند.
تاریخ یکی از جذابترین قسمتهای هر شغلی است. شاید انتظار نداشتید که فریلنسری تاریخچه طول و درازی داشتهباشد؛ اما میبینید که نیازهای بشر همواره ثابت است؛ آنچه که تغییر میکند ابزار دستیابی به مقصود است. حال که حسابی با تاریخچه فریلنسینگ آشنا شدید؛ بهتر است بیشتر با این حرفه آشنا شوید.
فریلنسر کسی است که با کمال افتخار ریاست خود را برمیگزیند. بله در این شغل شما رئیس، کارمند، حسابدار، منشی، مسئول امور مالی و اداری در کسبوکار خود هستید.
فریلسنر خدمات خود را در اختیار کسبوکارهای متفاوتی میگذارد و تعهدی به حضور در یک شرکت خاص ندارد. در عین حال که فرد رئیس خود است، اما رؤسای متفاوتی نیز دارید. هر پروژه به یک شرکت یا کسبوکار خاص تعلق دارد. هر کسبوکاری قوانین و شرایط مختص به خود را برای نیروی دورکار تعیین میکند.
فریلنسر یک انسان منعطف، خلاق و توانمند است که مهارتهای خود را برای انجام پروژههای مورد نظر بهکار میگیرد.
روی همرفته فریلنسرها، دورکارها یا آزادکارهای افرادی هستند که به شکل کاملا مستقل از مهارتهای خود درآمدزایی میکنند. ممکن است؛ فردی این کار را به عنوان شغل اصلی خود در نظر بگیرد؛ اما این امکان نیز وجود دارد که فرد در کنار شغل ثابت خود، پروژههای دورکاری را نیز بپذیرد.
در این حرفه، فرد دورکار پروژهای که با مهارتهای او سازگار است را انتخاب میکند و در ازای مبلغ توافقی کار را در موعد زمانی مشخص به اتمام میرساند. قیمتها به شکلهای متفاوتی تعیین میشوند؛ ساعتی، روزانه، پروژهای، کلمهای و غیره.
لازم است بدانید هیچ محدودیتی در این کار وجود ندارد. تخصص شما هرچه که باشد؛ پروژههایی متناسب با مهارتهای شما وجود دارد. اگر در کاری خبره هستید؛ معطل نکنید و دورکار شوید. قبل از اینکه شغل جدید خود را آغاز کنید؛ باید آمادگی لازم را به دست آورید.
از خودتان بپرسید چرا این حرفه را انتخاب میکنید. شاید هنوز اطلاعات شما کامل نشدهاست. پیشنهاد میکنم زودتر بخشهای پایینتر را نخوانید و بیایید قدم به قدم پیش برویم. سوالاتی که به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید؛ انتهای مقاله پاسخ بسیاری از آنها را مییابید.
حالا برمیگردیم سر سوال: چرا فریلنسری؟
· آیا فقط به دنبال درآمد بیشتر در کنار شغل اصلی خود هستید؟
· آیا این سبک زندگی را برای خود میپسندید و ترجیح میدهید این کار را به عنوان شغل اصلی خود انتخاب کنید؟
· یا به عنوان یک شغل موقت به این حرفه مینگرید؟
واقعبین باشید. فریلنسری جهان تازهای را وارد زندگی شما میکند. باید اهداف خود را به وضوح روشن کنید. آیا میخواهید این شغل را در کنار شغل اصلی خود پیش ببرید یا خیر؟ خانواده و دوستان شما چه نظری درباره این سبک زندگی خواهندداشت؟
احتمالا متوجه هستید که انتخاب این شغل در کنار سبک جذاب و آزادی عمل در اختیار شما میگذارد؛ چالشهایی را نیز به همراه دارد. آیا آماده رویارویی با این چالشها هستید؟
قبل از اینکه عجولانه تصمیم بگیرید و به قولی از هول حلیم در دیگ بیفتد؛ بهتر است واقعبین باشید. باید کاملا آماده ورود به یک دنیای جدید شوید. در غیر اینصورت پس از مدتی از کار دلزده میشوید و قید دورکار بودن را میزنید.
قبل از شروع کار باید بدانید؛ شما با پذیرفتن این شغل اول از همه به خودتان متعهد میشوید؛ باور کنید که این تعهد از بسیاری از جهات سختتر از متعهد شدن به یک رئیس خردهگیر است. بنابراین بهتر است با درنظر گرفتن این نکات، برای استخدام خودتان تصمیمگیری کنید.
اگر بدانید چرا میخواهید یک فریلنسر باشید؛ دلیل شما، ستاره قطبی زندگی شما میشود و همواره مسیر را برای شما روشن میکند. در این حالت با هر بادی تغییر مسیر نمیدهید و با تمام قوا درراستای تبدیل شدن به یک دورکار موفق میتازید. اما حالا که بحث تاخت و تاز بهمیان آمد، باید بپرسم سوار بر چه اسبی میتازید؟ اصلا تخصص شما چیست؟!
قبل از هر چیزی باید بدانید که لزوما نباید در حرفه فعلی خود فریلنسر شوید. در صورتی در این حرفه موفق میشوید که در مهارت اصلی خود فعالیت کنید. دراین صورت با عشق کار میکنید و پروژهها شما را خسته نمیکنند. خلاق باشید و تمام مهارتهای فردی و اجتماعی خود را در زمینههای مختلف یادداشت کنید.
برنامهنویس خوبی هستید؟ قلم روان و شیوایی دارید؟ فروش در خون شما جریان دارد؟ طراحی سایت بلدید؟ مدرس خوبی هستید؟ خلاقید؟ طراحی گرافیک انجام میدهید؟ این سوالات تا دو روز دیگر نیز تمام نمیشوند.
نکته مهم اینجاست که مهارت شما میتواند عجیبوغریبترین عادت فردی شما باشد یا پیچیدهترین دانشی که تابه حال آموختهاید؟ ممکن است در برگزاری مراسمها نظیر نداشتهباشد. در این صورت بهتر است به دنبال پذیرش پروژههایی باشید که به دنبال فردی خلاق و مدیر در اجرای همایشها و رویدادها هستند!
شاید الان ایدهای به ذهن شما خطور نکند؛ توصیه میکنم یک دفتر یادداشت همراه خود داشتهباشید و تمام ایدهها و نظراتی که از دیگران میشنوید را یادداشت کنید. شاید شما از نگاه یک دوست یک عکاس عالی باشید و از این مهارت بیاطلاع باشید. حالا این مهارتها را چطور به دیگران نشان میدهید؟
اگر از قبل در این زمینه فعالیت داشتید؛ حتما نمونههایی برای ارائه در دست دارید. در غیر اینصورت هم ناامید نشوید؛ زودتر از آنچه که تصور میکنید نمونههای زیادی به دست میآوردید.
اما قرار است با این نمونهها چه کنید؟ یک سایت شخصی بسازید. شوکه نشوید؛ یک وبلاگ هم شروع بسیار خوبی است. نمونه کارها یا شرحی از مهارتهای خود را در وبلاگ بنویسد. کارفرمایان بعدها از این فضا برای شناخت بیشتر شما استفاده میکنند. از همین ابتدا حرفهای عمل کنید. حرفهای باشید یعنی پروژههایی را انتخاب کنید که مهارت شما را شکل میدهند.
مطمئنا نمیخواهید در شروع کار فریلنسینگ پروژههای متعددی را به صورت همزمان قبول کنید!؟ این کار به هیچعنوان عاقلانه نیست. اگر قرار است فریلنسر باشد؛ باید بهترین فرد در زمینه کاری خود باشد. این اتفاق هم یک شبه نمیافتد.
پروژههای باکیفیتی که توجه شما را به خود جلب کردهاست؛ انتخاب کنید. چنین پروژههایی باید شما را سر ذوق بیاورند؛ اگر چنین نیست؛ ادامه ندهید و به دنبال پروژهای از جنس گوشت و پوست خود باشید.
به عنوان مثال من یک محتوانویس هستم؛ در این حوزه سفارشها و پروژههای متعددی به من پیشنهاد میشود؛ در بسیاری از موارد این پیشنهاد وسوسهکننده هستند و باور کنید؛ گاهی مقاومت دشوار میشود؛ اما با این وجود ترجیح میدهم؛ پروژههایی را بپذیرم که مهارت شخصی مرا در مسیر رویاهایم بهبود میبخشد.
از نظر من اینکار یک سرمایهگذاری هوشمندانه است. درآمد کسب کن و در عین حال بنیاد هویت برند شخصی خود را بنا کن!
احتمالا حالا تصور میکنید؛ کاملا آماده شدهاید. هیجان و انگیزه شما قابل تحسین است؛ اما هنوز وقت آن نرسیده که دست به کار شوید. برای فریلنسر شدن باید عوض شوید!
درست است که هیچکس ذاتا فریلنس به دنیا نمیآید. حداقل تا چند ده سال دیگر! اما برای ورود به این حرفه باید خصوصیاتی را در خود تقویت کنید.
به زبان ساده فریلنسری آدم خودش را میخواهد. میخواهید آدم این کار بشوید؛ بسم الله…
بله به زبان آوردن و در این مورد خاص نوشتن این کلمه، راحت است. اما اگر از همان ابتدای مقاله متوجه شدید که چرا میخواهید دورکار شوید؛ تغییر چندان هم دشوار نخواهدبود.
بیایید روراست باشیم؛ آدمها مجموعهای از عادات ریز و درشت هستند. برای فریلنسر شدن باید خود را اهلی کنید. رئیس شما هستید؛ با کارمند خود بیش از اندازه دوست نشوید؛ برای او حدود تعیین کنید.
به عنوان مثال این نکات را در نظر بگیرید:
درست است که دورکاری یا آزادکاری به معنی آقای خود بودن است. اما آقا شدن به همین سادگیها نیست. زمان مشخصی برای انجام پروژهها در نظر بگیرید.
بله لازم نیست؛ صبح زود از خواب بیدار شوید؛ هرچند خیلیها ترجیح میدهند کار را از صبح زود شروع کنند. انتخاب با شما است. اما بدون برنامه، کار به جایی نمیبرید.
یک دفتر یادداشت یا یک اپلیکیشن یادآوری کارهای روزانه روی گوشی هوشمند خود نصب کنید و موعد تحویل کارها را یادداشت کنید. یه این ترتیب همیشه قبل از پایان موعد از پروژههایی که باید تحویل بدهند مطلع میشوید و کار را تمام میکنید.
تجربه نویسنده: هرگز کار را به دقایق آخر موکول نکنید! کیفیت کار اعتبار شما است. حتی اگر مجبور شوید؛ زمان بیشتری جهت انجام پروژه تقاضا کنید و کمی از مبلغ دریافتی خود بکاهید؛ این کار را انجام دهید. هویت برند شما در گرو کیفیت کاری است که ارائه میدهید. واقعا میخواهید با یک تحویل دقیقه نودی همه چیز را به خطر بیندازید؟! گمان نمیکنم… با انتخاب پروژهای که شیفته آن هستید، هرگز کار را به لحظات آخر موکول نخواهیدکرد.
بسیاری از ما فریلنسر میشویم تا دنیای خود را بسازیم. در این دنیا حداقل چیزی که میتوانیم خلق کنیم فضایی است که آرامش را به ما هدیه میکند.
بنابراین هنگام انتخاب، پروژههایی را در نظر بگیرید که ضربان قلب شما را تندتر میکند. در اینصورت برای شروع پروژه لحظه شماری میکنید. این کار مال شما است و از جان شما بر میآید. لاجرم بر دل مینشیند. پس سنگی بردارید که نشانه نزدن نباشد.
برای فریلنسر شدن باید مثل یک سرمایهگذار در بازار بورس عمل کنید. زمان و مهارت سرمایه شما است. حساب پشتیبان، اعتباری است که به واسطه رضایت کارفرمایان کسب میکنید. حالا حاضرید ریسک کنید؟!
یک سرمایهگذار باهوش هرگز تمام سرمایه و مهارت خود را معطوف یک پروژه نمیکند (البته حساب سرمایه گذاران تازهکار سوا است! شما باید کمی صبور باشید). اما در عین حال این سرمایهگذار هرگز بیشتر از میزان دارایی خود نیز خطر نخواهدکرد. او حد ضرر را در بازهای قرار میدهد که توانایی جبران آن را داشتهباشد.
شما هم در فریلنسری باید همینطور عمل کنید. پروژههایی را بپذیرید که توانایی انجام دادن آنها را دارید. اگر هنوز مهارت کافی برای به ثمر رساندن یک پروژه را به دست نیاوردهاید؛ لطفا زمان خود و کارفرما را هدر ندهید. به قولی به همان یک هندوانه اکتفا کنید. تمام آنچه که تاکنون گفته شد، مقدمات ورود به دنیای فریلنسی بود، اکنون باید راز موفقیت در این حرفه را بیاموزید.
فریلنس بودن یک سوی ماجرا است و فریلنسر موفق شدن سوی دیگر آن. برای موفق شدن در این حرفه در کنار خاک خوردن که اصل اولیه تمام حرفههای عالم هستی است؛ باید اصولی را در نظر بگیرید.
به یاد داشته باشید که در عصر تکنولوژی تهیه فهرستی از مهارتها و سوابق چندان راهگشا نیست. کسبوکارها در طی سالها فعالییت به این نتیجه رسیدهاند که اطلاعات مندرج در رزومه در بسیاری از موارد هیچ سنخیتی با مهارتهای واقعی نیروی کار ندارد.
منظورم این نیست که کلا بیخیال رزومه شوید؛ نه اما به روزمه اکتفا نکنید. به یک برند نیاز دارید که حرفی برای گفتن داشته باشد.
چطور میخواهید نشان دهید که مهارتهای شما چگونه در انجام پروژهها به یاری شما خواهندآمد؟ این سوالی است که رزومهها قادر به پاسخگویی به آن نیستند. اگر رزومه شما درست مانند هزاران روزمهای است که تا به حال مشاهده کردید؛ دست نگه دارید؛ چه چیزی شما را متمایز میکند؟!
در فکر خلق یک برند باشید. هویت خود را بسازید. جامعهای از کارفرمایانی را گرد خود جمع کنید که از ایدههای و تفکرات شما استقبال میکنند.
از تمام پلتفرمها کمک بگیرید. در تمام شبکههای اجتماعی حضور داشته باشید. ایدهها و فعالیتهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. صفحه لینکدین و یوتیوب خود را همین امروز راهاندازی کنید.
در اولین فرصت وبسایت یا وبلاگ شخصی خود را راهاندازی کنید. در این پلتفرمها نمونهکارهای خود را قرار دهید. بهترین خود باشید. کارفرمایان و کاربران با ورود به هر یک صفحات شما در فضای مجازی به خانه شما آمدهاند؛ مهماننواز باشید؛ بهترین فضا را برای آنها ایجاد کنید.
اسباب پذیرایی را مهیا کنید. باید محتواهایی را درون این صفحات بارگذاری کنید که مخاطب مدتها در جستجوی آنها بودهاست. خودتان باشید. برند سازی، تقلید از یک فرد موفق نیست.
برند سازی از نظر من یعنی: تمام ویژگیهای بارز شخصیت خود را به بهترین شکل ممکن در معرض نمایش بگذارید. در برند شما پروژهها با سبک شما انجام میشود. کسی را دعوت نکردهاید؛ افراد شما را انتخاب میکنند دقیقا به خاطر چیزی که هستید.
بنابراین ایدهها و تفکرات خود را دست کم نگیرید. بیمهابا خود را معرفی کنید. اما آیا میدانید باید خود را به چه کسانی معرفی کنید؟
ساختن برند بدون شناختن مخاطب کار بیهودهای است. شما باید بدانید کدام جنبههای فردی و حرفهای شما برای مخاطبان جذاب است. مخاطبان خود را گلچین کنید.
پس از انجام دادن چند پروژه، با ویژگیهای برجسته مخاطبان خود آشنا میشوید. چه کسانی و با چه رویکردهایی شیفته کار شما هستند. سعی کنید مخاطبان محدودی را انتخاب کنید. البته این نکته را فراموش نکنید که بهترین انتخاب کسبوکارهایی هستند که از نمونه ارسالی شما استقبال کردهاند. آنها هواداران اصلی برند شما خواهند بود.
بنابراین برای شروع همکاری با یک یا دو نوع تجارت را در نظر بگیرید. بهتر است این تجارتها با یکدیگر مرتبط باشند و در این صورت دانش و مهارت شما بهتدریج تقویت میشود. بعنوان مثال همکاری با استارتاپهایی که در زمینه تکنولوژی فعالیت دارند؛ در کنار اینفلوئنسرهای که شهرت خوبی را به هم زدهاند، انتخاب خوبی خواهدبود. به یاد داشته باشید که اینها فقظ چند مثال ساده هستند. شما به تعداد آدمها با انتخابهای متفاوتی روبرو خواهیدبود.
اما در هر صورت مهمترین نکته این است که مخاطب را شناسایی کنید. چه کسی از همکاری با شما بیشتر لذت میبرد. در فریلنسری شما سبک خود را تغییر نمیدهید؛ بله، همواره مهارت خود را بهبود میبخشید و تکنیکهای جدیدی را میآموزید؛ اما شما سبک شخص دیگری را دنبال نمیکنید. مشتریانی که سبک شما را میپسندند؛ از راه میرسند. اما آیا نرخ خود را میدانید؟
منصف باشید؛ مبلغی که برای انجام پروژهها در نظر میگیرد؛ باید با میزان زمان و مهارتی که برای انجام پروژه بهکار گرفتهاید، همخوانی داشته باشد. شاید در آغاز این کار چندان ساده به نظر نرسد. سری به صفحات فریلنسرها بزنید و قیمتهای پیشنهادی را ببینید. در پونیشا با خیل زیادی از دورکاران روبرو میشوید که قمیتهای متفاوتی را برای انجام پروژهها پیشنهاد میدهند.
قیمتهاییکه از سوی کارفرمایان درنظر گرفته شدهاست؛ سبک سنگین کنید. با درنظر گرفتن تمام جوانب، نرخ خود را تعیین کنید. در آغاز همکاری ارائه باکیفیتترین پروژهها، هدف اصلی شما خواهد بود.
هرچه باشد شما در حال یافتن جامعه مخاطبان خود هستید. به تدریج کارفرمایان توصیهنامهها و تشویقنامههایی را برای شما ارسال میکنند که سرمایه شما خواهندبود. با اتکا بر این سرمایه قیمتهای خود را افزایش دهید؛ اما گاهی هم باید از خودگذشتگی کنید!
بله، این یک استراتژی کارآمد است. اگر نمونهای در درست ندارید؛ باید توجه مخاطب را به خود جلب کنید؛ بد نیست که در آغاز پروژهها را به صورت رایگان انجام دهید. مطمئن باشید اگر کارفرما از نتیجه کار راضی باشد؛ دستمزد پروژههای بعدی خستگی را از تن شما بیرون میکند.
از نظر من اگر رؤیای همکاری با تجارتی را در سر دارید؛ دست به کار شوید و یک پروژه رایگان به آنها هدیه دهید. البته لازم به گفتن نیست که باید سنگ تمام بگذارید تا توجه تجارت مورد نظر را جلب کنید. اما کجا خود را معرفی میکنید؟
در کنار برند سازی، تبلیغات در شبکه های مجازی و ایجاد وبسایت، نیاز به یک فضای حرفهای برای مشاهده سفارشها و پروژههای مرتبط با حوزه فعالیت خود دارید. پونیشا و کارلیب از جمله سایتهایی هستند که این فضا را در اختیار شما قرار میدهند. در پونیشا سفارش از سوی کارفرمایان ثبت شده و متقاضیان پیشنهادهای خود را برای پذیرش سفارش ارسال میکنند.
در کارلیب اما ماجرا فرق میکند. کسبوکارهایی که توانایی یا زمان کافی برای استخدام نیروهای دورکار را ندارند؛ به کارلیب متوسل میشوند. این پلتفرم آزمونهایی را برای استخدام تهیه میکند. فریلنسرها با شرکت در این آزمونها صلاحیت خود را برای پذیرش پروژههای کاری به اثبات میرسانند. کارفرمایانی که از این پلتفرم استفاده میکنند، به خوبی با اهمیت همکاری با یک فریلنسر ماهر آشنا هستند. همین موضع باعث میشود، موقعیتهای کاری فوقالعادهای را در این فضا بیابید. خب از هرچه بگذریم سخن راست بهتر است. بیاید بریم سر اصل مطلب!
انتخاب این شغل کاملا به روحیات و سبک شخصیتی شما بستگی دارد. اگر فریلنسری شغل رویایی شما است بهتر است با مزایای این حرفه آشنا شوید تا از تصور خود در این شغل لذت ببرید:
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، شما رئیس هستید. شما زمان انجام کار را تعیین میکنید. انتخاب حجم کار با شما است. ترجیح میدهید در فضای اتاق کار پروژه را انجام دهید یا در ویلایی کنار دریا؟ انتخاب با شما است. تمام مسئولیتها نیز با شما است. مدیریت هزینهها، اختصاص بودجه و برنامهریزی برای ایجاد یک صندوق مالی پشتیبانی همگی به شما بستگی دارد.
در فریلنسری تمام درآمد حاصل از انجام پروژهها به شما تعلق دارد. کسی در سود شما سهیم نمیشود. این به شما آزادی عمل میدهد. درآمد خود را مدیریت خواهیدکرد. حتی میتوانید از این درآمد جهت ارتقا مهارتهای خود و سرمایهگذاری در کسبوکارها استفاده کنید.
فریلنسری از جمله معدود مشاغلی است که نیازی به صرف زمان زیادی برای ورود به آن نخواهید داشت. درواقع در پایان این مقاله میتوانید این شغل را شروع کنید و اولین مشتری خود را پیدا کنید.
همانطور که پیشتر در مثال بورس گفتیم، سرمایه شما زمان و مهارت شما است. برای فعالیت در این حوزه نیازی به صرف هزینه هنگفت ندارید. آزادکاری یک کسبوکار خانگی است که بدون هیچ هزینهای راهاندازی میشود.
امروزه تعداد کسبوکارهایی که به دنبال استخدام نیروی دورکار هستند؛ همواره در حال افزایش است. افزایش تقاضا به این معناست که باید مهارت خود را تقویت کنید. فریلنسرهایی که قابل اعتماد هستند و کار با کیفیتتری را تحویل میدهند؛ همواره گوی سبقت را از دیگران میربایند.
مرخصی میخواهید؛ به رئیس بگویید. امروز قادر نیستید پروژه جدید را بپذیرد؛ هیچ مشکل نیست. استراحت کنید. نیازی به کسب اجازه و نامهنگاریهای متعارف ادارات ندارید. از این گذشته اگر باید کاری را انجام دهید به سرعت دست به کار میشوید و نیازی به تهیه یک فایل بلند بالا برای توجیه مدیریت نخواهیدداشت.
حال که با مزایای این حرفه آشنا شدید؛ باید بدانید که هیچ گلی بدون خار نمیشود. در ادامه معایب این حرفه را نیز با شما در میان میگذارم.
در کنار مزایا چشمگیر این شغل معایبی نیز در صحنه حضور دارند. قبل از تصمیمگیری بهتر است با معایب این کار نیز آشنا شوید.
در آغاز یافتن مشتری ساده نخواهدبود. بنابراین درآمد بسیار ناچیزی خواهیدداشت. در مواردی حتی مجبور میشوید؛ پروژهای را رایگان انجام دهید تا اعتبار خود را افزایش دهید.
یکی از بزرگترین مزایای کار کردن برای یک فرد دیگر این است که درآمد ثابتی دارید. از آسمان سنگ هم که ببارد از آسمان سنگ هم که ببارد؛ او باید حقوق شما را بدهد. اما در این کار خبری از حقوق ثابت و مزایایی از قبیل بیمه، پاداش، حقوق و بازنگشتی نیست. شما اگر کارفرمای خوبی باشید هزینهای برای بیمه خود در نظر میگیرید.
در فریلنسری شما باید تمام زوایای پروژه را به تنهایی انجام دهید. مسئولیت تحویل دادن به موقع پروژه و جلب رضایت مشتری با شما است.
برای این کار درآمد ثابتی ندارید. از این گذشته تعداد روزهای مرتبط با مهارت شما همواره یکسان نیست. ممکن است مدتها هیچ پروژهای به دست شما نرسد. بنابراین فریلنسری کار با ثباتی نیست؛ مگر آنکه مشتریان ثابت و مخاطبان برند خود را پیدا کنید.
مدیریت همزمان چندین پروژه چالش بزرگی خواهدبود. هر یک از کارفرمایان انتظارات متفاوتی دارند. بنابراین بهتر است هرگز بیشتر از توان خود پروژه نگیرید.
در فریلنسری تمایزی میان ساعات شخصی و ساعات کار وجود ندارد. به این ترتیب به سادگی دچار این اشتباه میشوید که ساعتهای متمادی بدون در نظر گرفتن زمانی برای رسیدگی به امور شخصی، به دورکاری بپردازید. البته برنامهریزی زمانی این مشکل را برطرف میکند.
در آزادکاری این ریسک وجود دارد که پس از انجام پروژه، مبلغ موردنظر را دریافت نکنید. چنین اتفاقی بسیار ناخوشایند است؛ اما بسیاری از آزادکارها این اتفاق تلخ را تجربه کردهاند. البته راهکارهایی برای اطمینان از پرداخت وجود دارد. به عنوان مثال قرارداد بنویسید یا بخشی از هزینه را پس از تحویل قسمتی از پروژه دریافت کنید.
اگر واقعا به این حرفه علاقهمند هستید، راهکارهای مناسب برای به حداقل رساندن چالشها خواهیدیافت. بههرحال عقل میگوید پیشگیری بهتر از درمان است.
یکی از نگرانیهای موجود در زمینه شغل فریلنسینگ عدم ثباتمالی و امنیت شغلی است. شما به عنوان فریلنسر باید مراقب خود باشید. این نکتهای است که کمتر به آن اشاره میشود. اما باید سرمایهگذاری را در اولویت قرار دهید. بخشی از درآمد خود را برای پرداخت حق بیمه خویشفرما در نظر بگیرید.
بخشی از درآمد خود را در کسبوکارها، سهام و استارتآپها سرمایهگذاری کنید. شما باید درآمد دیگری نیز برای خود دست و پا کنید، تا با فراغ بال در مسیر تبدیل شدن به یک فریلنسر موفق گام بردارید.
همواره سعی کنید مبلغی را به عنوان پسانداز برای گذران یک زندگی ساده به مدت سه ماه کنار بگذارید. به این ترتیب عدم پرداخت دستمزد یا راکد شدن بازار، زندگی شما را مختل نمیکند. به خصوص اگر همواره تابع قوانین مالی خود باشید.
فریلنسری نیز مانند هر شغل دیگری مشمول پرداخت مالیات است. البته میزان این مالیات با توجه به منطقه و قوانین کشوری متفاوت است.
با این وجود بهتر است به عنوان یک کسبوکار خودگردان در راستای تنظیم اظهارنامه مالیاتی با یک حسابدار مشورت کنید. او راهنماییهای لازم را در اختیار شما قرار میدهد.
زمانی که از خانه کار میکنید باید خود را به عنوان یک کسبوکار مستقل و مجزا معرفی کنید. همواره بیشتر اقدامات لازم در راستای پرداخت مالیات را انجام دهید تا دورنمای درستی از درآمد و بودجه خود داشتهباشید.
مزایا و نکات بسیار زیادی وجود دارد که شما ترغیب میکند؛ دورکار شوید؛ این حرفه امکان راهاندازی یک کسبوکار خانگی را بدون کوچکترین سرمایهای مهیا میکند. در فریلنسری با انجام فعالیت محبوب خود مهارت خود را بهبود ببخشید.
به این ترتیب تجربه، سرمایه ارزشمندی در دورکاری است که شما را از دیگران متمایز میکند. اگر میخواهید فریلنسر باشید؛ همین حالا سری به کارلیب بزنید و در یکی از آزمونهای مرتبط با مهارت خود شرکت کنید. اولین مشتری را پیدا کنید و برند خود را بسازید. اگر این سبک کاری با روحیات شما سازگار است، درنگ نکنید. بازار رقابت دورکارای هر روز داغتر از روز قبل میشود.